English-TAT

آموزش زبان انگلیسی به صورت ساده

کلمات و اصطلاحات مربوط به لوازم خانگی Home Appliances در آیلتس

۲۰ بازديد
  1. in good condition

    • معنی: سالم/ بی عیب و نقص
    • توضیح: از نظر عملکردی سالم
    • مثال: The antique furniture has been so well-kept that it’s still in good condition.
      • مبلمان عتیقه آنقدر خوب نگهداری شده اند که هنوز سالم هستند.
  2. in mint condition

    • معنی: استفاده نشده، نو
    • توضیح: در وضعیت عالی
    • مثال: Miley’s bike has never been used. It’s in mint condition.
      • دوچرخه مایلی اصلا استفاده نشده است. کاملا نو است.
  3. be subjected to wear and tear

    • معنی: در معرض فرسودگی قرار گرفتن، مستهلک شدن
    • توضیح: کم شدن ارزش و سودمندی چیزی به دلیل استفاده شدن یا آسیب دیدن
    • مثال: The artificially produced products are subjected to natural wear and tear during use. (Cambridge IELTS 8)
      • محصولات تولید شده بصورت مصنوعی در حین استفاده در معرض فرسودگی طبیعی قرار می گیرند. (کمبریج آیلتس 8)
  4. upgrade sth.

    • معنی: ارتقاء دادن چیزی
    • توضیح: قدرتمندتر یا کارآمدتر کردن رایانه یا دستگاه دیگری
    • مثال: Rather than giving up on any old electrical equipment and just throwing it away, why not try upgrading it? (Cambridge IELTS 8)
      • به جای کنار گذاشتن هرگونه تجهیزات الکتریکی قدیمی و دور انداختن آن ها، چرا سعی نمی کنید آن ها را ارتقا دهید؟ (کمبریج آیلتس 8)
  5. no frills

    • معنی: بدون مزایا/ خدمات اضافی
    • توضیح: تنها شامل ابتدایی ترین ویژگی ها و دارای کیفیت قابل قبول اما نه کیفیت بالا
    • مثال: For just 150 pounds, there’ll be no frills and they’re afraid they can’t guarantee the quality, either.
      • در ازای صرفاً 150 پوند، هیچ خدمات اضافی وجود نخواهد داشت و آنها می ترسند که کیفیت را هم نتوانند تضمین کنند.
  6. bells and whistles

    • معنی: لوازم جانبی
    • توضیح: لوازمی همراه با امکاناتی که ضروری نیستند ولی آن را جذاب تر می کنند
    • مثال: The car has all the latest bells and whistles but I don’t think it’s worth the money.
      • این ماشین جدیدترین لوازم جانبی را دارد اما فکر نمی کنم به قیمتش بیارزد.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به لوازم خانگی Home Appliances در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با لوازم خانگی در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

کلمات و اصطلاحات مربوط به کار و شغل Job در آیلتس

۲۰ بازديد
  1. Job safety / Job security

    • معنی: امنیت شغلی
    • توضیح: فارغ بودن از خطر از دست دادن شغل
    • مثال: It’s a choice between higher pay and job security.
      • انتخاب بین حقوق بیشتر و امنیت شغلی است.
  2. be unemployed

    • معنی: بیکار بودن
    • مثال: Women who were unemployed were included in the research (Cambridge IELTS 8).
      • زنان بیکار در این تحقیق گنجانده شدند (کمبریج آیلتس 8).
  3. job satisfaction

    • معنی: رضایت شغلی
    • مثال: The sense of belonging to a team contributes towards job satisfaction.
      • احساس تعلق به یک تیم در رضایت شغلی سهیم است.
  4. be entitled to sth.

    • معنی: استحاق چیزی را داشتن
    • مثال: The majority of the workers have been entitled to paid holidays (Cambridge IELTS 8).
      • اکثر کارگران استحقاق تعطیلات با حقوق را داشته‌اند (کمبریج آیلتس 8).
  5. a sense of fulfilment

    • معنی: احساس رضایت
    • مثال: Madison found a sense of fulfilment and joy as a teacher.
      • مدیسون به عنوان یک معلم احساس رضایت و شادی می‌کرد.
  6. frustration

    • معنی: درماندگی / ناکامی / سرخوردگی
    • مثال: All her efforts met with frustration.
      • تمام تلاش‌های او ناکام ماند.
  7. brain drain

    • معنی: فرار مغزها
    • مثال: This brain drain was caused by highly-skilled people only offering their services to the highest bidder.
      • این فرار مغزها ناشی از این بود که افراد بسیار کارکشته خدمات خود را صرفاً به پیشنهاددهنده بالاترین قیمت ارائه می‌دهند.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به کار و شغل Job در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به کار و شغل در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

کلمات و اصطلاحات مربوط به راه حل ها Solutions در آیلتس

۲۰ بازديد

take precautions against sth.

اقدامات احتیاطی در مقابله با چیزی

 

Meaning: take actions in order to prevent sth.

اقداماتی را به منظور جلوگیری از چیزی انجام دادن

 

EXP: The same rules and precautions apply to a credit card used as a cash card. (Cambridge IELTS 8)

همان قوانین و اقدامات احتیاطی در مورد کارت اعتباری که به عنوان کارت نقدی بکار می رود اعمال می شود. (کمبریج آیلتس 8)

 

 ensure sth.

تضمین کردن چیزی

 

Meaning: make certain that sth. happens

اطمینان بدست آوردن از اینکه چیزی اتفاق می افتد

 

EXP: To ensure the highest quality, inspection takes place at every stage.

برای تضمین بالاترین کیفیت، بازرسی در هر مرحله انجام می شود.

 

The end justifies the means.

هدف وسیله را توجیه می کند.

 

Meaning: in order to accomplish an important aim, it is acceptable to do sth. bad

برای تحقق یک هدف مهم، انجام کاری نامطلوب قابل قبول است

 

EXP: In reality, the end does not necessarily justify the means.

در واقع، هدف لزوماً وسیله را توجیه نمی کند.

 

well-intentioned

خیرخواهانه/ از روی حسن نیت

 

Meaning: wanting to have good effects, but often having bad effects instead

مایل به داشتن اثرات خوب، اما در عوض اغلب اثرات بد داشتن

 

EXP: Well-intentioned development projects can have unexpected effects on the environment.

پروژه های توسعه خیرخواهانه می توانند اثرات غیرمنتظره ای بر محیط زیست داشته باشند.

 

be a necessary evil

امر اجتناب ناپذیر

 

Meaning: be something that you do not like but that cannot be avoided

چیزی که دوست ندارید اما نمی توانید از آن اجتناب کنید

 

EXP: They claim that getting a home mortgage is a necessary evil these days.

آنها مدعی هستند که گرفتن وام مسکن این روزها یک امر اجتناب ناپذیر است.

 

the lesser of two evils

انتخاب بین بد و بدتر

 

Meaning: the less unpleasant or harmful of two possible choices

گزینه کمتر ناخوشایند یا زیانبار از بین دو انتخاب ممکن

 

EXP: Try to choose the lesser of two evils when you don’t like either of the candidates.

زمانی که هیچ یک از نامزدها را دوست ندارید، سعی کنید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید.

 

adopt a wait-and-see attitude

نگرش منتظر ماندن و دیدن / اتخاذ رویکردی منفعلانه

 

Meaning: will just wait and see what will happen

صرفاً صبر کردن و در انتظار حوادث بودن

 

EXP: No firm decision will be made until next month so we’ll have to wait and see.

تا ماه آینده تصمیم قطعی گرفته نخواهد شد پس باید منتظر بمانیم و ببینیم.


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به راه حل ها Solutions در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به راه حل ها در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

کلمات و اصطلاحات مربوط به مهمانی ها و جشن ها در آیلتس

۲۰ بازديد
  1. set off fireworks

    • معنی: آتش بازی راه انداختن
    • توضیح: ترکیبی از مواد منفجره را به منظور تولید نورهای رنگی برای سرگرمی منفجر کردن
    • مثال: In Britain it is against the law to set off fireworks between 11:00 pm and 7:00 am, except during certain celebrations.
      • در بریتانیا راه انداختن آتش بازی بین ساعت 11:00 شب تا 7:00 صبح، به استثنای جشن های خاص، خلاف قانون است.
  2. fireworks display

    • معنی: نمایش آتش بازی
    • مثال: It might rain tomorrow so don’t count on a fireworks display.
      • ممکن است فردا باران ببارد، بنابراین روی نمایش آتش بازی حساب نکنید.
  3. public events

    • معنی: رویدادهای عمومی
    • مثال: They created a calendar to organise public events and work schedules (Cambridge IELTS 8)
      • آنها تقویمی را برای سازماندهی رویدادهای عمومی و برنامه های کاری ایجاد کردند (کمبریج آیلتس 8).
  4. ring in the New Year

    • معنی: شروع سال نو را جشن گرفتن
    • مثال: The church bells rang in the New Year.
      • ناقوس کلیساها در سال نو به صدا درآمد.
  5. New Year’s resolution

    • معنی: تصمیم سال نو
    • مثال: Ryan made a New Year’s resolution to quit smoking.
      • رایان برای سال نو تصمیم گرفت که سیگار را ترک کند.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به مهمانی ها و جشن ها در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به مهمانی ها و جشن ها در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

کلمات و اصطلاحات مربوط به ساختمان ها Buildings در آیلتس

۲۰ بازديد

imposing

باابهت، مجلل

 

Meaning: large or powerful in appearance

در ظاهر بزرگ یا قدرتمند

 

EXP: Buckingham palace is an imposing building and is always surrounded by huge crowds of people.

کاخ باکینگهام ساختمان باابهتی است و همیشه توسط جمعیت عظیمی از مردم احاطه شده است.

 

elegant

زیبا

 

Meaning: with a pleasing and stylish appearance

با ظاهری خوشایند و شیک

 

EXP: The Palace of Westminster is visually elegant.

کاخ وست مینستر از نظر بصری زیبا است.

 

light and airy

نورگیر و با هوای مطبوع

 

Meaning: bright and having plenty of fresh air

پرنور و پر از هوای تازه

 

EXP: Our hotel room was light and airy.

اتاق هتل ما نورگیر بود وهوای مطبوع داشت.

 

well-ventilated

دارای تهویه مناسب

 

Meaning: having plenty of fresh air

دارای هوای تازه فراوان

 

EXP: The laboratory is spacious and well-ventilated.

آزمایشگاه بزرگ و دارای تهویه مناسب است.

 

be spacious

جادار / بزرگ بودن

 

Meaning: have a great deal of space inside

فضای زیادی در داخل داشتن

 

EXP: Schools are usually modern in design and spacious inside. (Cambridge IELTS 8)

مدارس معمولاً از نظر طراحی مدرن بوده و فضای داخلی آنها بزرگ است. (کمبریج آیلتس 8)

 

be a very significant landmark

علامت (مرز نمای) بسیار قابل توجهی بودن

 

Meaning: be an easily recognisable building

ساختمانی که به راحتی قابل تشخیص باشد

 

EXP: This building is a very significant landmark in the neighbourhood.

این ساختمان بنای بسیار قابل توجهی در این محله است.

 

neighbourhood

محله

 

Meaning: a small area in a town and the people living there

منطقه کوچکی در یک شهر و مردمی که در آن زندگی می کنند

 

EXP: Laura lives in a quiet neighbourhood.

لورا در محله ای آرام زندگی می کند.


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به ساختمان ها Buildings در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به ساختمان ها در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. 

  تفاوت get و become در انگلیسی

۲۰ بازديد

در انگلیسی گفتاری غیررسمی، از "get" با معانی مختلف استفاده می‌شود. در زیر معانی و کاربردهای مختلف "get" را می‌بینید:

  1. بدست آوردن، جمع آوری یا دریافت

    • Rachel got a pony for her birthday.

      • ریچل برای تولدش یک پونی گرفت.
    • Can I get you something to drink?

      • آیا می‌توانم برای شما چیزی بنوشم؟
    • Michael has gone to get some milk.

      • مایکل رفته تا شیر بیاورد.
  2. سفر با وسیله‌ی حمل و نقل عمومی

    • Justin gets the train to work every day.
      • جاستین هر روز قطار را به محل کار می‌رساند.
  3. رسیدن یا پایان یک سفر

    • They got home too late that morning.

      • آن‌ها صبح آن روز دیر به خانه رسیدند.
    • Excuse me, can you tell me how to get to the train station from here?

      • ببخشید می‌شه بگید چطوری از اینجا به ایستگاه قطار برم؟
  4. افعال مرکب با "get"

    • I speak enough French to get by when I visit France.

      • من به اندازه کافی فرانسوی صحبت می‌کنم که بتوانم هنگام بازدید از فرانسه از پس آن بربیایم.
    • Sarah doesn’t get on with her sister.

      • سارا با خواهرش کنار نمی‌آید.
  5. "get" با قسمت سوم فعل

    • He got washed quickly, then got dressed in the dark.
      • سریع خودش را شست و بعد در تاریکی لباس پوشید.
  6. ساختار مجهول با "get"

    • People commit crimes and think that they will never get caught.

      • مردم مرتکب جنایت می‌شوند و فکر می‌کنند که هرگز دستگیر نخواهند شد.
    • He got offered a new job, but said no.

      • به او پیشنهاد کار جدید داده شد، اما گفت نه.
  7. شروع به انجام کار با "get" و -ing

    • We should get going or we will miss the train.

      • باید برویم وگرنه قطار را از دست خواهیم داد.
    • Come on, get moving!

      • بجنب حرکت کن

برای مقایسه get  و become  و همچنین فهرستی از معانی مختلف فعل get  و become   به مقاله تفاوت get و become در انگلیسی سربزنید.

  کلمات و اصطلاحات مربوط به فرهنگ Culture در آیلتس  

۲۰ بازديد

 

be in the minority

در اقلیت بودن

 

Meaning: belong to a small part of a group that is different from most members of the group

متعلق بودن به بخش کوچکی از یک گروه که با اکثر اعضای گروه متفاوت است

 

EXP:  In New Zealand, as in many other English-speaking countries, speakers of two or more languages are in the minority (Cambridge IELTS 8 (.

در نیوزیلند، مانند بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان دیگر، سخنگویان دو یا چند زبان در اقلیت هستند (کمبریج آیلتس 8).

 

Gone are the days when…

گذشت آن روزها که …

 

Meaning: people do not do sth. any longer

مردم دیگر کاری را انجام نمی دهند

 

EXP:  Gone are the days when music was just a cultural expression.

دورانی که موسیقی تنها یک نماد فرهنگی بود گذشته است.

 

core values

ارزش‌های اصلی

 

important beliefs

باورهای حائز اهمیت

 

Meaning: important principles about what is right and wrong

اصول حائز اهمیت درباره آنچه درست و غلط است

 

EXP:  In order to be a good member of any society the individual must respect and obey the rules of their community and share the core values (Cambridge IELTS 8).

برای اینکه فردی عضو خوبی از هر جامعه باشد باید به قوانین جامعه خود احترام بگذارد و از آنها پیروی کند و معتقد به ارزش های اصلی باشد  (آیلتس 8 کمبریج).

 

social mores

آداب و رسوم اجتماعی

 

Meaning: the traditional customs and ways of behaving that are typical of a particular society

آداب و رسوم سنتی و شیوه های رفتار که مختص یک جامعه خاص هستند

 

EXP:  Social mores refer to the socially-approved forms of behaviour, which are generally promoted by customs and laws.

آداب و رسوم اجتماعی به اشکالی از رفتار که مورد تایید اجتماع بوده و عموماً به واسطه آداب و رسوم و قوانین ترویج می شوند اشاره دارند.

stem from sth.

نشات گرفتن از چیزی

 

Meaning: be caused by sth.

ناشی شدن از چیزی

 

EXP:  A gradual agricultural revolution in northern Europe stemmed from concerns over food supplies at a time of rising populations.

انقلاب تدریجی کشاورزی در شمال اروپا از نگرانی ها در مورد منابع غذایی در زمان افزایش جمعیت نشات گرفت.

 


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به فرهنگ Culture در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با فرهنگ در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. 

کلمات و اصطلاحات مربوط به علم و فناوری Science-Technology در آیلتس

۲۰ بازديد
  • become widely available: به طور گسترده در دسترس بودن

    • The Internet had become widely available to households in the UK by 2000.
      • اینترنت تا سال 2000 به طور گسترده در دسترس خانواده ها در بریتانیا قرار گرفته بود.
  • be shrouded in secrecy: در هاله ای از رمز و راز پنهان شدن

    • The business of national security has been shrouded in secrecy.
      • تجارت امنیت ملی در هاله ای از رمز و راز پنهان شده است.
  • break new ground: ابتکار به خرج دادن

    • This biologist and his team members have been breaking new ground in genetic research.
      • این زیست شناس و اعضای تیمش در حوزه تحقیقات ژنتیکی ابتکار عمل به خرج داده اند.
  • scientific breakthroughs: پیشرفت های علمی

    • With more scientific breakthroughs, the study of natural sciences has become more sought-after in recent years.
      • با پیشرفت های علمی بیشتر، مطالعه علوم طبیعی در سال های اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
  • the advent of sth.: ظهور/ پیدایش چیزی

    • The advent of the jet engine resulted in a large number of very fast planes (Cambridge IELTS 8).
      • پیدایش موتور جت منجر به تولید هواپیمای بسیار سریع زیادی شد (کمبریج آیلتس 8).
  • supersede / supplant sth.: از دور خارج کردن چیزی/ از میدان به در کردن

    • Eventually these were superseded by “small clock”, or French hours, which split the day into two 12-hour periods. (Cambridge IELTS 8)
      • در نهایت این ساعت ها جایگزین ‌«ساعت های کوچک» یا فرانسوی شدند ، که روز را به دو دوره ۱۲ ساعته تقسیم می‌کردند. (کمبریج آیلتس 8).

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به علم و فناوری Science-Technology در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با علم و فناوری در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

کلمات و اصطلاحات مربوط به جرم، قانون و عدالت در آیلتس

۲۰ بازديد
  • law-abiding citizens: شهروندان قانونمند

    • The judicial system is set up to benefit law-abiding citizens.
      • سیستم قضایی به نفع شهروندان قانونمند راه اندازی شده است.
  • the judicial system: سیستم قضایی

    • The UK’s judicial system is the basis of the legal system used in most Commonwealth countries.
      • سیستم قضایی بریتانیا مبنای سیستم حقوقی مورد استفاده در اکثر کشورهای مشترک المنافع است.
  • be bound by sth.: ملزم بودن به چیزی

    • Elsewhere, in uncontrolled airspace, pilots are bound by fewer regulations. (Cambridge IELTS 8)
      • در جاهای دیگر، در حریم هوایی کنترل نشده، خلبانان به رعایت مقررات کمتری ملزم هستند. (کمبریج آیلتس 8)
  • pass new legislation: تصویب قانون جدید

    • Britain has passed new legislation to regulate research on human cloning.
      • بریتانیا قانون جدیدی را برای کنترل تحقیقات در مورد شبیه سازی انسان تصویب کرده است.
  • uphold an ordered society: حفظ جامعه‌ای منظم

    • Some people argue that the death penalty is essential for upholding an ordered society.
      • برخی افراد معتقدند که مجازات اعدام برای حفظ جامعه‌ای منظم ضروری است.

در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با جرم، قانون و عدالت در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. برای دریافت کلمات و اصطلاحات بیشتر به مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به جرم، قانون و عدالت در آیلتس سر بزنید.

کلمات و اصطلاحات مربوط به تلاش، برنامه و تصمیم در آیلتس

۲۰ بازديد

… will determine sth

… تعیین نمودن چیزی

Meaning: control what sth. will be

کنترل کردن آنچه که روی خواهد داد

 

EXP:  Time and money are two major factors that will determine where we travel, when and for how long.

زمان و پول دو عامل اصلی هستند که تعیین می کنند کجا، چه زمانی و چه مدت سفر کنیم.

 

be up in the air

پا در هوا بودن / نامشخص بودن

 

Meaning: be uncertain

نامطمئن بودن

 

EXP:  Zak’s future at the company is still up in the air.

آینده زک در این شرکت هنوز نامشخص است.

 

is still wavering between… and…

هنوز بین… و… مردد بودن

 

Meaning: sb. is not certain about what to say or do

نامطمئن بودن در مورد آنچه که می‌خواهیم بگویم یا انجام دهیم

 

EXP:  Maisie is still wavering between visiting her parents and going to France.

مایزی هنوز بین دیدار والدینش و رفتن به فرانسه مردد است.

 

convince sb. to do sth.

متقاعد کردن کسی به انجام کاری

 

Meaning: make sb. believe doing sth. is right

ایجاد این باور در کسی که انجام کاری درست است

 

EXP:  By 1955 he had convinced the company to build a full-scale plant. (Cambridge IELTS 8)

در سال 1955 او شرکت را متقاعد کرد که کارخانه‌ای تمام عیار بسازد. ( کمبریج آیلتس 8 )

 


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با تلاش، برنامه و تصمیم در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. برای دریافت اصطلاحات و کلمات بیشتر به مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به تلاش، برنامه و تصمیم در آیلتس سربزنید.